یک پیک عاشقانه دعوت ما
...
یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:حسین زحمتکش, :: 18:13 :: نويسنده : مسعود نوذری
او استکان چایی خود را نخورد و رفت بغض مرا به دست غزل ها سپرد و رفت
گفتم نرو ! بمان ! قسم ات می دهم ولی تنها به روی حرف خودش پا فشرد و رفت
گفتم که صد شمار بمان تا ببینم ات یک خنده کرد و تا عدد دَه شمرد و رفت
گفتم که بی تو هیچم و او گفت بی نه با! در بیت اخرین غزلم دست برد و رفت
یعنی به قدر چای هم ارزش...؟نه بی خیال او استکان چایی خود را نخورد و رفت
حسین زحمتکش |
درباره وبلاگ سیگاری نیستم اما از بهمنی میکشم ک پدرم سال پنجاه و هفت روشن کرد... آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان یک پیک عاشقانه دعوت ما و آدرس parkook.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|